حضرت آدم دو پسر داشت و مانند هر پدری فرزندانش را بسیار دوست می‌داشت، هابیل از نظر جسمی قوی‌تر بود، ولی محبتش از قابیل بیشتر و لطیف‌تر، نرم‌تر و ملایم‌تر بود. ولی قابیل سنگدل، خشن و بد بود. ولی گناه او چیست؟ عده‌ای می‌گویند که خداوند این‌گونه او را آفرید و این گناه او نیست، ولی این اشتباه است چون او این را انتخاب کرد، وقتی آدم فرود آمد و زندگی را شروع کرد دو کار وجود داشت: کشاورزی و دامپروری.
آدم شروع کرد به تقسیم کارها در میان فرزندانش. قابیل مشغول کشاورزی شد و هابیل مشغول دامپروری. هابیل با نشاط بود و می‌خواست تمام نام‌هایی را که خداوند به پدرش تعلیم داده بود، یاد بگیرد، ولی قابیل تنبل بود و نمی‌خواست کار و تلاش کند و بعد از مدتی تمایز هابیل و ظاهر شدن توانایی‌ها، استعدادها و امکاناتش شروع شد، برعکس قابیل که امکانات و توانایی‌هایش ظاهر نشد. خداوند عادل است و همه‌ی مردم توانشان یکی است، ولی بعد از آن به خاطر تلاش و کوشش تفاوت می‌کنند. به جای این که قابیل بر خود و کارهایش تمرکز کند روی هابیل تمرکز کرد و حسد شروع شد.
آدم فکری به خاطرش رسید و آن این که بین دو پسرش مسابقه‌ای بگذارد، آدم به آن‌ها گفت که هر کدام یک قربانی تقدیم کند. خداوند آن قربانی زیباتر که تلاش بیشتری برایش شده است را بر می‌گیزند، داوری می‌کند و می‌پذیرد. قابیل بدترین زراعتی را که داشت تقدیم کرد، چون او طمع‌کار و بخیل است، اما هابیل چاق‌ترین گوساله‌اش را تقدیم کرد. پس یک مسابقه و مبارزه بود. هر دو قربانی‌ها را تقدیم کردند، به محض این که قابیل و هابیل قربانی‌ها را تقدیم کردند خداوند به آدم وحی کرد که از هابیل پذیرفته شد، ولی از قابیل پذیرفته نشد. [قابيل‏] گفت: حتماً تو را خواهم كشت. او فکر نکرد، بلکه گفت: « تو را می‌کشم.» در وحله‌ی اوّل با زبانش گفت. منظورش کشتن نبود، ولی از روی خشم گفت، چون خشمگین شده بود. آیا تو انسان خشمگینی هستی؟ اندازه‌ی خشمت چقدر است؟ وقتی که خشمگین هستی چکار می‌کنی؟ آیا فریاد می‌کشی؟ آیا خشمت را فرو می‌خوری؟ آیا می‌زنی؟ آیا توهین می‌کنی؟ آیا دشنام می‌دهی؟ و آیا اذیت می‌کنی؟ قابیل به مرحله‌ی خطرناکی رسید، چون خودش را معالجه نکرد. آیا تو به هابیل نزدیک‌تری یا قابیل؟ 
 آن‌ها فوراً نتیجه را فهمیدند، ولی ما نتایج کردارمان را در روز قیامت می‌فهمیم، چون اگر خداوند بلافاصله نتیجه‌ی اعمال را بگوید و این که آن‌ها را قبول کرده است یا نه، حسد و غیرت زیاد می‌شود. به این خاطر وضعیت ما چنین است تا در دنیا راحت زندگی کنیم و مانع حسد و رشک در میان مردم شویم. پس این رحمتی از جانب خدا است.
او را کشت و ندانست که با جسدش چکار کند؟ هنوز در آن زمان دفن کردن را نمی‌دانست، مرتب دنبال این بود که با جسد چه کند، چون اوّلین جسد در بشریت با او بود، بوی جسد کم‌کم تغییر کرد و حیوانات وحشی و پرندگان اطرافش می‌گشتند. (پس، خدا زاغى را برانگيخت كه زمين را مى‏كاويد، تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [قابيل‏] گفت: واى بر من، آيا عاجزم كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟ پس از [زمره‏] پشيمانان گرديد.)
ولی این پشیمانی توبه نبود بلکه پشیمانی ناتوانی بود، چون از عاقبتش بی‌خبر بود و از پایانش آگاهی نداشت، برادرش را کشته بود و نمی‌دانست که باید با جسدش چکار کند؟ قابیل فرار کرد و آدم و حوا دو پسر خود را از دست دادند. 
دوست من: آیا می‌توانی احساس آن‌ها را درک کنی؟
 مبادا کاری کنی که از عاقبتش آگاهی نداری.
 دوست خوبم؛ روی خودت تمرکز کن، با خود مسابقه بده و یاد بگیر و تلاش کن. 
اگر سریع خشمگین می‌شوی باید خودت را معالجه کنی، چون اخلاق با تلاش و کوشش تغییر می‌کند.